احسان گالیانو

میدونی چرا اینقدر خورشید می کشم؟ چون من بهترین سال های عمرم رو لرزیدم! 🔆

  • خانه
  • آرشیو مقالات
  • کتاب
  • ایمیل
  • نوشته برگزیده
  • نوشته پیشنهادی

خورشید سرودش را خواند، نوبت سایه‌هاست

خون خورشید یکی از اون آثاریِ که هر کسی گوش بده، می‌فهمه چیزی برجسته تر از اشعاری زیباست.
بهرام و سورنا تو این آلبوم، با کلمات بازی کردن و جلوه ای از اجتماع، تاریخ و حتی سیاست رو به شمایلی گاها نچندان ملموس و دمِ دست، به تصویر کشیدن، ولی انگاری حرف دل خیلیاست.
در این نوبت، عزم این کار رو داریم که نمادهای این اثار رو بشکافیم و ببینیم بر چه باورها و پشتوانه ی ادبیاتی استوار هستن.
البته حتما نکاتی هم مورد توجه بوده که شاید این مجالِ محدود برنتابه و من ناگفته گذاشتم ...

ادامه مطلب
احسان مژده احسان گالیانو بهرام نورایی علی سورنا
احسان گالیانو
احسان گالیانو سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴

این حال های گذرنده که رنگ کلمات دارند و بی تابی آنها در نور سیاه واژه ها سرمایه ی ترحم و تاثر است، به غزل موسوم اند. عکسهای تازه در قابهای کهنه، شاید چشم نواز نباشد اما حقیقی اند. احوال روزگار ما همین بود! ببخشید اگر چنان در آیینه کلمات نگریستیم که نگاهمان خراشی شد بر گونه ی آن. خراشی شدیم بر گونه ی آیینه تا انکارمان نکنند. سرمایه ی ما همین احوال مچاله شده است، همین نگاه مغموم!

قالب طراحی شده توسط وبلاگ :: webloog